معمای دو سیستمی - Dual System Mystery
یادداشت نویسنده
معمای دو سیستمی
Author Note
Dual System Mystery
ریشه معماری دو سیستمی یا دو حجمی به اوایل قرن بیستم و به اثری از "دوشان" برمیگردد. در پروژه شیشه بزرگ "Large Glass"، وی برای اولین بار، کنار هم قرار گیری و همزمانی دو فضای مختلف را به صورت مجزا به نمایش میگذارد که مفهوم اثر از تقابل این دو فضای ناهمگون کامل میشود. این پروژه دارای دو سیستم کامل و مجزاست که در تقابل و پیوند تازهای با یکدیگر مطرح گردیدهاند. در دهه 60 میلادی، "جان هیداک"، خانههایی موسوم به خانه دیوار را طرح کرد که رابطه ویژهای با پروژه شیشه بزرگ دوشان داشت. هیداک، استراتژی دوسیستمی دوشان را بیانی معمارانه داده بود. پروژه وی عبارت بود از دیواری عمودی و قالب که دیگر فضاهای پروژه در دو طرف آن آرایش پیدا کرده بودند. فضاهای اصلی در یک طرف و فضاهای سرویس دهنده در طرف دیگر. هر وجه دیوار دارای ویژگی مستقل و در نتیجه فضایی خاص است. علاوه بر موارد فوق، معماری دو سیستمی در آثار متعدد معماری معاصر قابل ردیابی است. از موزه برلین اثر دانیل لیبسکیند تا طرح مشترک مشاور نقش جهان پارس و شیردل برای مسابقه کتابخانه مجلس ژاپن، میتوان اثری از معماری دوسیستمی را دید.
اما هدف از بیان این مقدمه طولانی، کنکاش در جامعهای است با ساختاری آشنا. به عبارت بهتر، جامعهای که ما در آن زندگی میکنیم، بیربط به معماری دو سیستمی نیست. شاید بتوان گفت معماری جامعه ما از خرد تا کلان آن دو سیستمی است. در اینجا منظور از معماری، بناها و ساختمانهای اطرافمان نیست بلکه دقیقا معماری روابط و پدیدههای انسانی مدنظر است. اگر جامعه را مجموعهای از انسانها و روابط مابین آنها تعریف کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که تکتک عناصر این جامعه، از ساختاری تبعیت میکنند که بر پایه یک دوگانگی رفتاری و شخصیتی بنیان نهاده شده. اگر کمی دقیقتر به این مجموعه نگاهی بیاندازیم خواهیم دید در شاخصهای کلان، یک دوگانگی فرهنگی بر نهادهای اجتماعی حاکم است. یک فرهنگ رسمی و یک فرهنگ غیر رسمی، مهمترین نمود این سیستم است. آنچه در رسانهها، مراکز عمومی، ادارات، مدارس، دانشگاهها و خیابانها و ... میگذرد نماینده یک فرهنگ رسمی است و آنچه در خانهها، محافل شخصی و رسانههای فردی، جریان دارد، نماینده فرهنگی گاه بسیار متفاوت از سیستم اول است.
ظاهرا این دوگانگی به معمایی پیچیده مبدل شده و مرزهای آن بسیار فراتر از فرهنگ دو سیستمی جامعه گسترش یافته. این دوگانگی اکنون تکتک عناصر جامعه را هم گرفتار کرده. گویا ما دیگر خودمان نیستیم و هیچکس خودش نیست. همه ما گرفتار بازی شدهایم. بازی در نقشهایی متفاوت از خود واقعیامان. گویا دیوار خانههای هیداک به وجود تکتک ما رسوخ کرده. دیواری که یک سمت آن بازیگر نقشهای اجتماعی است و سمت دیگر آن بازیگر نقشهای فردی و شخصی. لباسی را که دوست نداریم میپوشیم تا مقبول دیگران باشیم. رفتاری را که باور نداریم انجام میدهیم تا مقبول مدیرانمان باشیم. حرفهایی را که اعتقاد نداریم میزنیم تا مورد تایید نهادهای اجتماعی قرار گیریم و کلا در سمت دیگر دیوار وجودمان، آن چیزی را نشان میدهیم که نیستیم و جالب اینجاست که آن دیگران و آن مدیران و آن گردانندگان نهادهای اجتماع هم خودشان نیستند و ما را در سمت دیگر دیوار وجودشان به ملاقات میطلبند. اگر پا فراتر از دیوار نهیم و در سرزمینی دیگر به سراغ دیگران برویم، آنها را در خود واقعیاشان خواهیم یافت. گاهی با صورتی تراشیده، گاهی با شلوارک، گاهی دست در دست همسر در کنار ساحل و گاهی ...
آیا فکر کردهایم که چرا اینگونه هستیم و فیالواقع، این معماری دو سیستمی وجودمان و جامعهامان تا کجا پیش خواهد رفت و تا کی انسانها، نهادها و رسانهها به چیزی غیر از آنچه هستند وانمود خواهند کرد؟ آیا به فروپاشی نخواهیم رسید؟
لیتک مطلب قبل: جامعه فرکتال
آرش پوراسماعیل
با سلام دوست عزیز چرا از سایت جدید و بسیار عالی http://www.mehrstat.com استفاده نمی کنید؟ امکان ایجاد دو نوع استت یکی بصورت دکمه و یکی دیگه مشابه سایت مهراستت که تعداد کاربران آنلاین رو نشون می دهد. بسیار عالی تر از وبگذر و پرشین استت دمو: http://www.mehrstat.com/main_namayesh_amar.php?site=24 دارای آمارگیر بصورت تب های پیشرفته و دقیق+پیج رنک گوگل+رتبه آلکسا
مقایسه تطبیقی جالب و تامل بر انگیزی بود با فلش بکی به اون عکس فراکتال پست ه قبلی یک سوژه ناب و دردناک ه
سلام آقای مهندس. خیلی مقایسه جالبی بود...فکر نمی کردم بعد از خوندن قسمت مقدمه به همچین موضوعی برسم! معماری دوسیستمی وجودمان.......! چه تعبیر معمارانه ای! ولی تو عمق مطلب که میریم می بینیم تمام واقعیت همینه...همه زندگی ما دو سیستمیه...نه فقط رفتارامون یا بعضا ساختمونای شهرمون...تمام زتدگیمون... این جاس که تعادل وجودمون به هم می خوره و به یه سمتی سنگینی می کنه...اون وقته که دیگه می شیم یه ترکیب نامتعادل وگاهی مغشوش!! جالب بود و بسیار تاثیر گذار آقای مهندس!
سلام استاد مثل اینکه این دوگانگی پاگیر پروژه تالار شهر تهران هم شده که بعضی خود را نماینده ی فرهنگی مردم دانسته ! وجلوی ساختش ایستادن . با تشکر از متنی که نوشتین واقعا جالب بود.
جناب استاد پوراسماییل آخرش غافل گیر شدم یعنی انتظار نداشتم به این جا ساختمان های دو سیستمی را ختم کنید البته نوشته خیلی معقولانه و منطقی به این جا ختم می شود دقیقا این ها را لمس می کنم کسی که جلوی من آشغال را زمین می ندازه جلوی یک خانم با فرهنگترین انسان روی زمین می شه توو همین هریس یکی به من توصیه کرد اینو خیلی تحویل بگیر گفتم چرا گفت خرش خیلی می ره و از کله گنده های هریسه و با تاثیر از این نوشته دیدم خود من چه آدم مزخرف و پستی هستم باز این ساختمان های دوسیستمی تا آخر همون دوسیستم مشخص باقی می مانند اما یکی مثل من به صورت کاملا ژلاتینی هرروز تغیر می کنیم
با سلام و تشکر بسیار از مطلب ؛ به نظر من معمای دو سیستمی در نسل های جدید رسوخ کرده ؛نسلی که اهداف کذایی در سر دارد- نسلی که نمی داند و نمی خواهد بفهمد(کردار نیک-رفتار نیک-پندار نیک)به چه معنی است؟نسلی که می خواهد برای خود اصالت بسازد و فرهگ غنی ایرانی-حافظ-سعدی-تخت جمشید-مسجد شیخ لطف الله و هزاران موارد دیگری که اصالت وجودی هر فرد ایرانی است از بدو تولد تا پایان زندگی و وظیفه اینست که ادامه دهنده این فرهنگ باشد و برای گسترش و فرامرزی شدنش بکوشد؛ تمامی اینها رو شعار میداند و برای خود بدنبال فرهنگ؛اصالت و شخصیت میگردد ؛در این میان چیزی بهتر از دو سیستمی شدن دیوار وجودش دست نمی بابد ؛ حال اگر فردی در این میان خودش و آنچه که در درون وجودش باشد رفتار کند مورد هجوم حملات قرار می گیرد و آنان که ..... ؛ درصدد تغییر خصوصیات آن فرد دست میزنند تا او را هم دو یا چند سیستمی کنند !حال چنین افراد که مورد هجوم قرار می گیرند چه باید کنند؟آیا تسلیم دو سیستمی شدن بشوند یا با اهداف و تفکرات خود به زندگی ادامه دهند ؟